تکنیک توهم خلاق
خیلی اوقات آنچه را که فرد فکر می کند واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیت ها با پنج حس انسان درک می شوند. چیزهایی که چشم می بیند و طوری که مغز آن را تفسیر می کند باعث این خطا می شود. چشم می بیند، اما وظیفه ی ذهن چیز دیگری است. کار ذهن مرتب کردن، دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد می کند، بنابراین تصاویری که در ذهن است، کپی مستقیم اشیاء نیست بلکه کدهای خلاصه ای است که از طریق شبکه ی عصبی مغز می رسد.
هدف تکنیک توهم خلاق این است که فرد بتواند با قدرت توهم، بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسایل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید. این سعی باعث می شود مقداری اطلاعات از شکاف های موجود در بافتهای عصبی آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد
تکنیک وارونه سازی
با ورود اطلاعات به ذهن از آنجا که ذهن ”سیستم الگوساز خود سازمان دهنده“ است، سعی می کند در کمترین زمان اطلاعات ورودی را در نزدیکترین ، شبیه ترین و آشناترین قالب ذهنی قرار دهد.
چون در این تکنیک اطلاعات وارونه وارد ذهن می شوند، احتمال اینکه وارد قالب جدیدی شوند افزایش می یابدو در نتیجه خروجی قالب، با گذشته تفاوت خواهد داشت. این درک جدید ماده اولیه برای مراحل بعدی فرآیندتفکر است و موجب خلاقیت می شود.
فایده وارونه سازی مسأله:
1-استفاده از این تکنیک کمک شایانی به شناسایی قالبهای ذهنی پنهان خود و دیگران می کند.
2-در ضمن ترس از شکست فرد کاهش و توان فرد برای فرار ازنگرش به شیوه متداول افزایش می یابد.
چند نمونه:
مراجعه پزشک به بیمار
ماشین های موتور پشت
طرح مسئله:
به جای اینکه بپرسیم شاگرد خوب چه ویژگی های دارد بپرسیم چه کار کنیم تا بدترین شاگرد کلاس بشیم؟
به جای اینکه بپرسیم خدمات مناسب به مشتری بدهیم بپرسیم چه کار کنیم که پوست مشتری کنده شود؟
تکنیک 5W.1H
از این روش برای ایجاد سؤالات بی شمار بهبود استفاده می شود.
در این تکنیک، در مورد هر چیزی شش سؤال زیر مطرح می شود:
What? – چه چیزی؟
Why? – چرا؟
Where? – کجا؟
When? – چه زمانی؟
Who? – چه کسی؟
How? – چگونه؟
تکنیک چه می شد اگر؟
یکی از موانع خلاقیت عادات و چارچوب های ذهنی می باشد. یکی از تکنیک های که می تواند ما رو از این چارچوب ها و قالب ها رها کند تکنیک چه می شد اگر؟ می باشد. این تکنیک بسیار ساده ولی در عین حال بسیار کاربردی می باشد.
بطور کلی برای خلاقیت بایستی فکر؛ از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزادسازی فکر برای جمع آوری ایده های جدید می کند. در این روش توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید از سئوالات تیپ «چه می شود اگر…؟» استفاده کنید و آنرا به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود.
چه می شد اگر روزنامه ها مجانی بود؟
چه می شد اگر خریدار کتاب می توانست بخشی یا بخش هایی از کتاب را بخرد؟
چه می شد اگر ماشین ها پرنده بودند؟
چه می شد اگر تهران رودخونه داشت؟
چه می شد اگر سیاستمدارها راست می گفتند؟
چه می شد اگر ازدواج ها هوشمندانه بود؟
چه می شد اگر خانه ها رایگان بودند؟
شاید برای شما عجیب باشد ولی با این تکنیک ساده می توان ایده های بسیاری رو شکار کرد که خارج از چارچوب های معمول باشد. و بعضی اوقات یک انقلابی در مساله خود ایجاد کرد. اعتقاد داشته باشید و تمرین کنید. محسن برزگر خلیلی
تکنیک یورش فکری Brainstorming
یکی از تکنیک های بسیار کاربردی و بسیار مفید برای سازمان ها و گروه های تیمی می باشد.
دکترالکس، اس اسبورن درسال 1938این تکنیک را به کار برد و در سال 1953به صورت مشخص توسط وی تعریف شد.
تعریف در واژه نامه وبستر:
اجرای یک تکنیک گردهم آیی که از طریق آن، گروهی می کوشند با انباشتن تمام ایده هایی که همزمان در جلسه، بوسیله اعضاء ارائه می گردد راه حلی برای یک مساله بخصوص بیابند.
کاربرد و اهداف این تکنیک:
توانمندسازی نیروی انسانی و آموزش
اولویتبندی مسائل و مشکلات (افزایش تولید، کاهش هزینهها، افزایش کیفیت، انگیزه، فروش و…)
انتخاب بهترین راه حل
افزایش قدرت ابتکار و خلاقیت در نیروی انسانی
افزایش انگیزه در کارکنان
ایجاد کار تیمی و مدیریت مشارکتی
بدست آوردن ایدههای بزرگ
چهار رکن این تکنیک:
در ایده جویی، کمیت به ایجاد کیفیت منجر می شود.
قضاوت دیگران مانع جولان، تراوش و سرعت تصور و خیال افراد می شود
ایده های جدید، تداعی کننده ی ایده های تازه ی دیگری است.
ایجاد هم افزایی می شود.
یک نفر به عنوان رئیس جلسه یا تسهیل گر باید مراقب باشد تا نکات زیر رعایت شود:
هیچ کس حق قضاوت، ارزیابی یا انتقاد از ایده های پیشنهادی دیگران را ندارد.
هرچه ایده ها دورتر از ذهن، جسورانه تر، غیر منتظره و عجیب تر باشد بهتر است. به تعبیر دیگر هر چه ایده ها بیشتر باشد بهتر است.
هر چه تعداد ایده ها بیشتر باشد بهتر است.
هر چه ترکیب ایده ها به منظور ایجاد ایده های جدید بیشتر صورت بگیرد بهتر است
نحوه انجام تکنیک:
ثبت موضوع مورد نظر بر روی تخته و توضیح در مورد آن برای افراد توسط تسهیلگر (بهتر است این موضوع چند روز زودتر به اطلاع افراد برسد)
یادآوری قواعد و اصول اجرای کار برای شرکتکنندگان توسط تسهیلکننده
ارائه ایدهها و نظرات بصورت گردشی: در هر نوبت فقط یک ایده باید بیان گردد و در صورت عدم وجود ایدهای با گفتن واژه «بعدی» نوبت به دیگری واگذار میشود. (البته یک روش دیگر روش آزاد است که هر کس ایده ای به ذهنش می رسد بیان می شود و نیازی به رسیدن نوبت نیست)
ثبت کلیه ایدهها توسط دبیر جلسه
اتمام مرحله ثبت عقاید در صورت گفتن کلمه «بعدی» توسط تمام افراد
دسته بندی و جمعبندی نتایج
منبع :http://creativity.ir