۱. از تکنیک نقشهی ذهنی استفاده کنید
ابتدا با یک روش قدیمی شروع میکنیم.نقشهی ذهنی (که با نام مستعار نمودار عنکبوتی نیز شناخته میشود) مانند رنگ سیاه در لباسهاست که هیچ وقت از مُد نمیافتد. کلید موفقیت نقشهی ذهنی این است که از هر چیزی که به ذهنتان میرسد، یادداشتبرداری کنید. از هیچ چیزی غافل نشوید. مهم نیست که ایدهتان چقدر بعید و دور از ذهن باشد. میتوانید ایدهی خودتان را برای بعدها نگه دارید. تا میتوانید ایدههای مختلف خلق کنید. هر چه بیشتر ایدهپردازی کنید، احتمال اینکه به ایدهی طلایی خود دست پیدا کنید، بیشتر است.
۲. فهرستی از سؤالات تهیه کنید
کودکان خردسال خلاقیت فوقالعادهای دارند. کنجکاوی، خیالپردازی و تشنگی آنها برای دانستن هیچ حد و مرزی ندارد. کودکان در مورد هر چیزی سؤال میپرسند. چون همه چیز برایشان تازگی دارد. چراهای کودکان پایانی ندارد. شاید سؤالات کودکان بعضی اوقات باعث عصبانیت بزرگترها شود، ولی در عین حال میتواند الهامبخش هم باشد.
ما با افزایش سن کمتر سؤال میپرسیم. بیشتر مسائل برای ما روشن است، زیرا قبلا برایمان توضیح داده شده است. شاید به همین دلیل قوهی تخیل بزرگسالان بسیار ضعیفتر از کودکان است.
اگر تلاش کنیم بیشتر سؤال بپرسیم، موضوع موردنظر ما جای بیشتری برای خیالپردازی خواهد داشت. در اینجا تکنیک چکلیست میتواند به کمکمان بیاید. این لیست شامل سؤالهایی است که باید پیش از شروع کارمان از خود بپرسیم.
الکس آزبورن (Alex Osborn) که به عنوان پدر طوفان فکری شناخته میشود، در کتاب فوقالعادهی خود به نام «تخیل عملی» نزدیک به ۷۵ سؤال خلاقانه مطرح کرد تا خواننده را به ایدهپردازی تشویق کند. خواندن این کتاب میتواند بسیار مفید باشد، ولی برای شروع میتوانید از ۶ سؤال کلی استفاده کنید:
- چرا؟
- کجا؟
- کِی؟
- چه کسی؟
- چه چیزی؟
- چطور؟
زمانی که خواستید در مورد موضوعی بنویسید، این سؤالها را از خودتان بپرسید. امکان دارد در پاسخهایتان، نکات هیجانانگیزی نهفته باشد.
۳. تکنیک «شش کلاه فکری» را اجرا کنید
این تکنیک که یکی از تکنیک های خلاقیت است در اوایل دههی ۸۰ میلادی توسط ادوارد دوبونو (Edward de Bono) ابداع شده است و امروزه در بسیاری از تجارتها در سرتاسر جهان به کار گرفته میشود. این تکنیک از شما میخواهد پیش از تصمیمگیری به جنبههای مختلف تصمیم خود فکر کنید. جوانب مختلف تصمیمتان به طور استعارهای به عنوان کلاه مطرح شدهاند و هر کدام یک جهت فکری متفاوت را نشان میدهند. با کلاه سفید باید به حقایق و اطلاعات موجود فکر کنید. کلاه قرمز برای تفکر به جنبههای احساسی تصمیم است. با کلاه سیاه باید به جنبههای منطقی منفی و نیمهی خالی لیوان و با کلاه زرد به جنبههای منطقی مثبت تصمیمتان فکر کنید. کلاه سبز مسئولیت تفکر به ایدههای خلاقانه و نوآوریها را بر عهده دارد. در نهایت کلاه آبی هم برای کنترل کل فرایند است.
این تکنیک به طور فردی یا گروهی قابل استفاده است. شاید بعضی اوقات احساس کنید بیش از یک کلاه بر سرتان است. این تکنیک کمک میکند تا با روشی منطقی و در عین حال خلاقانه تصمیمات خود را بسنجید.
۴. تکنیک «تفکر جانبی» را به کار ببرید
این روش نیز به دست دکتر دوبونو ابداع شد. در این روش فرد باید با نگاهی دیگر به شرایط نگاه کند. در واقع این روش میگوید سادهترین جواب همیشه درست نیست. ما بیشتر مشکلات را به روش خطی و مرسوم حل میکنیم. مثلا اگر اتفاقی افتاده باشد، میگوییم باید به فلان دلیل این اتفاق روی داده باشد.
ما در مواجهه با مسائل مختلف، قدم به قدم برای حل مسأله پیش میرویم. دکتر دوبونو ما را تشویق میکند تا با نگاهی متفاوت شرایط را ارزیابی کنیم و از نگاه همیشگی خود به رویدادها کمی فاصله بگیریم. با این تکنیک میتوانیم از کلیشهها دور شویم و مسائل را با نگاهی خلاقانه و نو مورد بررسی قرار دهیم.
۵. لغات تصادفی خلق کنید
برای این کار به راحتی دو لغت تصادفی انتخاب کنید و به خلاقانهترین شکل ممکن، به موضوع مورد نظر خود گره بزنید. میتوانید از فرهنگ لغت یا چند کاغذ استفاده کنید. تعدادی لغت را بر روی چندین کاغذ بنویسید و سپس به طور تصادفی دو کاغذ را انتخاب کنید.
۶. از تصاویر کمک بگیرید
اگر در خلق ایده ناکام ماندید، در مورد زمینهی مورد نظر خود جستوجویی میان تصاویر انجام دهید. یک تصویر را به طور تصادفی انتخاب کنید. سپس تلاش کنید تا داستان پشت این تصویر را بسازید.
مثلا تصویر سگی را که به آسمان نگاه میکند، میبینید. با خودتان فکر میکنید که آیا او سگی خیالپرداز است یا میخواهد پرواز کند. شاید مطرح کردن ایدهی سگ فضایی در مورد آن عکس عالی باشد. اجرای این روش با عکس افراد میتواند دشوارتر باشد. تلاش کنید تا برای افراد در عکس شخصیتپردازی کنید. کمکم تصویر ذهنی خود را بسط دهید تا به ایدههایی جالب برسید.
۷. چشمانداز خود را تغییر دهید
این تکنیک دشوار است. ولی برای این کار باید ابتدا پا در کفش دیگران بگذارید. بعضی اوقات آنقدر درگیر کار خود میشویم که نمیتوانیم از دور به آن نگاه کنیم و اشتباهات خود را ارزیابی کنیم.
بهتر است نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و یک جفت چشم جدید برای نگاه کردن به کارتان داشته باشید. از انتقادات سازنده استقبال کنید. ضرورتی ندارد تمام نظرات را ترتیب اثر دهید، ولی ممکن است در این نظرات و انتقادات، نکات سودمندی وجود داشته باشد.
۸. بلند شوید و به بیرون بروید
بیشتر مردم تأثیر خستگی را دست کم میگیرند. اگر بیشتر روز را در محیطی ثابت مشغول به کار هستید، خوب است گاهی به بیرون بروید و کمی قدم بزنید. این کار به شما کمی آسودگی و آرامش میبخشد. به جای اینکه تمام روز ذهنتان را درگیر کار خود بکنید، لحظاتی به ذهنتان استراحت بدهید. بگذارید ذهنتان به هر چیزی که دوست دارید فکر کند.
به پارکی که در نزدیکی منزل یا محل کارتان است بروید و ذهنتان را آزاد کنید. از معجزهی طبیعت استفاده کنید. چند لحظه آرامش و سکوت باعث افزایش انرژی و خلاقیت شما میشود. تمرینات مدیتیشن هم با کاهش دغدغههای ذهنی و ایجاد آرامش، میتواند به افزایش خلاقیتتان کمک کند.
برگرفته از: koozai