چهار نوع متفاوت از کارآفرینان:
- کارآفرین سنتی
- کارآفرین درحال رشد
- کارآفرین پروژه محور
- کارآفرین سبک زندگی
بررسی کلی چهار نوع کارآفرینی
- تجارتهای سنتی آنهایی هستند که سالهای سال دوام آوردهاند، مانند رستورانها، فروشگاهها، نجاریها، آرایشگاهها، مکانیکیها و شرکتهایی که به عملکرد جامعهی ما کمک میکنند.
- تجارتهای درحال رشد معمولا در حوزهی تهیهی نرمافزار و برنامه برای گوشیهای هوشمند و تبلتها، مشاوره، ارتباطات و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی و اطلاعات تجاری فعالیت دارند. تجارتهای سطح بالا در این گروه قابل بهبود هم هستند.
- تجارتهای پروژه محور را معمولا کارآفرینان تحصیل کرده اداره میکنند و در این مورد معمولا نوع تجارت با تحصیلات آنها مرتبط است. به عنوان مثال ترجمه، طراحی سازهها و برگذاری نمایشگاه در موزهها، طراحی گرافیکی، نویسندگی، روانشناسی، فیلمسازی، طراحی پارچه و غیره.
- کارآفرینان سبک زندگی معمولا شرکت خود را بر پایهی تحصیلات بنا نمیکنند. کار آنها معمولا “عشقی” است، کاری که انجام میدهند را دوست دارند. کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشندهی آلوئهورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، نویسندهی کتابهای کودکان باشد، هنر درمانی کند یا مشاوره و روانسنجی انجام دهد.
در این قسمت میبینیم که چطور باید به بهترین نحو به این چهار نوع کارآفرین مشاوره بدهیم.
۱. کارآفرین سنتی
شخصیت
کارآفرین سنتی ممکن است در حوزهی نجاری، مکانیک، آشپزی، فروشندگی و یا سایر حوزههای فنی و حرفهای تحصیل کرده باشد.
این افراد سالهاست در این زمینه شاغل هستند و حالا حس میکنند که وقت آن رسیده است که خود تجارتی مستقل داشته باشند.
انگیزهی آنها برای شروع شرکت معمولا این است که “وقتی میتوانیم مستقل باشیم، لازم نیست آنقدر سخت برای دیگران کار کنیم”.
مهمترین نکته در مورد کارآفرینان سنتی این است که کار کنند، چیزی را تولید کنند و تا آنجایی که میتوانند پول در آورند.
نیازی به صحبت کردن و برنامهریزی زیاد نیست چون این افراد میدانند چه میکنند و چه میفروشند.
خیلی از کارآفرینان سنتی در زمینهی کاری خود، تحصیلات حرفهای ندارند، ولی همه چیز را به صورت تجربی آموختهاند. مثلا شما مهاجر هستید و میخواهید مغازه یا رستورانی باز کنید، و مهارتهای لازم برای این کار را از سایر افراد شاغل در این صنف میآموزید.
شرکت
شرکت سنتی سالها سابقه دارد؛ مانند رستوران، مغازه، نجاری، آرایشگاه، مکانیکی و سایر شرکتهایی که به عملکرد جامعه کمک میکنند.
روش انجام کار و ارائهی خدمات در این شرکتها، در گذشته و آینده معمولا یکی است.
نجار خانه میسازد، مغازهدار اجناس خود را در مغازه یا به صورت اینترنتی میفروشد، رستوراندار در رستوران، دکهی خیابانی یا ون غذا میفروشد، مکانیک ماشینها را تعمیر میکند و آرایشگر مو کوتاه میکند.
در تجارتهای سنتی معمولا توصیف کردن نوع کار آسان است. اگر کارآفرین در کار خود مهارت داشته باشد از همان روز اول بر کارها تسلط دارد.
بسیاری از تجارتهای سنتی را کارآفرینان غیرماهر اداره میکنند. آنها موفق شدهاند تا با کسب تجربه، مهارتهای کاری خود را بیاموزند.
کسب دانش جدید
اگر کارآفرین ماهر باشد حس میکند همه چیز را درمورد این تجارت میداند. اگر یک ماشین دیجیتال جدید بعد از فارغالتحصیلی این افراد به بازار آمده باشد، ممکن است دورهی آموزشی کوتاهی را برای تسلط به دستگاه مورد نظر، در یکی از مراکز آموزشی بگذرانند. در غیر این صورت آنها مهارتهای لازم را از راه تجربه در کار و البته مشورت کردن با همکاران میآموزند.
برای آنها آموزش حرفهای اتلاف وقت است “معلم و مشاور از زندگی واقعی چه میداند؟”
کارآفرینی مهارتی در حوزهی کاری خود ندارد، بلکه یا درمورد انجام کار با دوستان مشورت میکند یا همه چیز را از راه سخت یاد میگیرد: آزمون و خطا.
کارآفرین سنتی دوست دارد درمورد مسائل تجاری بیاموزد. نه بخشهای استراتژیک تجارت، بلکه فقط موارد عملی مثل قوانین گمرک، کم کردن مالیات و سایر قوانینی که دولت برای کارآفرینان وضع کرده است را مورد توجه قرار میدهد.
نوآوری
برای کارآفرین سنتی گسترش دادن و بازآفرینی شرکت از اهمیت زیادی برخوردار نیست. محصولات و خدمات بر اساس مهارتهای کارآفرین هستند و تغییرات آهستهای دارند.
تغییر معمولا وقتی اتفاق میافتد که نسل جدیدی مسئولیت شرکت را به عهده میگیرد یا آن را میخرد.
اما برخی از این شرکتهای سنتی با استفاده از مهارتهای فردی، استعداد بالا و شانس، به شرکتهای در حال رشد تبدیل میشوند. خیلی از شرکتهای ابزارآلات، لوازم برقی، پلاستیک یا نجاریها به کارخانههای صنعتی بزرگ تبدیل شدهاند، چرا که مؤسس آنها توانسته است تا موقعیت بازار را بسنجد و محصولی را تولید کند که مورد نیاز مشتریان است، به عنوان مثال این شرکتهای بینالمللی:
LEGO: تولیدکنندهی جهانی آجرهای خانه سازی لگو
DANFOSS: بزرگترین شرکت تولیدکنندهی دریچههای انبساطی ترموستات
GRUNDFOS: تولیدکننده و فروشندهی اصلی پمپهای آب در جهان
تجربهی مشاوره
اکثر کارآفرینان سنتی محصولی کاملا مشخص دارند، مثلا: فروش ساندویچ، فروش لباس زنانه، ساخت دیوار آجری، یا ساخت چرخ دوچرخه.
زمانی که مشاور و کارآفرین سنتی با یکدیگر ملاقات میکنند، مشاور باید روی قوانین عملی و دولتی تمرکز کند. برای مثال مالیات، مالیات فروش، قوانین شهرداری، استانی و منطقهای. قوانینی که میتوانند موانعی برای کارآفرینی باشند که میخواهد از مهارتهای خود استفاده کند، سخت کار کند و پول به دست آورد.
مشاور کارآفرین میتواند سایر موانعی را که ممکن است در برابر موفقیت شرکت قرار داشته باشند، ببیند، مثلا: رقابت بیش از اندازه، محصولات از مد افتاده، مکان نامناسب، دستکم گرفتن مسائل مالی یا انتظارات خیلی خوشبینانه درمورد مشتریان. برقراری ارتباط مفید با کارآفرین ممکن است سخت باشد. بنابراین شاید مجبور شوید که برای طرح این موارد، تا ملاقات بعدی صبر کنید.
اغلب، کارآفرین سنتی از شما میخواهد برایش برنامهی بودجه آماده کنید. مثلا بودجهای که بانک یا شخص دیگری از او خواسته است.
آماده کردن بودجه به کمک کارآفرین، روش خوبی برای پیدا کردن مسائل مشترک است. ارقام بودجه “مسائل مشترک” هستند. درمورد ارقام بودجه حرف بزنید؛ آنها را روی نمودار ببرید، انجام عملیات ریاضی کمک میکند همکلام شوید.
یک توصیهی خوب برای کارآفرین سنتی این است که برای او راههایی را پیدا کنید تا کارهای اداری را در شرکت انجام دهد. مدیریت اشتباه مسائل مالی و سایر موانع دولتی میتوانند برای کارآفرینان سنتی کشنده باشند. اگر آنها کسی را پیدا کنند که کارهای اداری را مدیریت کند، میتوانند تمام زمان خود را روی آنچه دوست دارند بگذرانند: سخت کار کردن روی محصول.
۲. کارآفرین درحال رشد
شخصیت
کارآفرین در حال رشد یا تیم او میخواهند تجارتی را شروع کنند که رشد خواهد داشت، مشتریهای بسیاری جذب خواهد کرد و پول زیادی به دست خواهد آورد.
این افراد ممکن است امیدوار باشند که روزی کل شرکت را بفروشند و زندگی راحتی داشته باشند.
این کارآفرینان جاهطلب هستند، سخت کار میکنند و وقت خیلی کمی برای ارتباط با افراد خارج از شرکت دارند.
این افراد معمولا تحصیلات علمی و تکنیکیِ دانشگاهی دارند و گاهی اوقات کار خود را بعد از فارغالتحصیلی شروع میکنند. سایر افراد ممکن است سالها تجربهی کار کردن در صنعت را داشته باشند و همراه با همکاران خود ایدهی تجارت جدید را پرورش داده باشند.
وقتی کارآفرین در حال رشد، که اغلب اوقات مرد است، با مشاور کارآفرینی ملاقات میکند، اغلب اوقات پروژهی تجاری خود را در غالب طرحی تجاری ارائه میکند.
شرکت
این شرکت معمولا بر پایهی یک ایدهی تکنیکی یا دیجیتال بنا شده است، ولی علاوه بر این مشاورانی که از شرکت مشاورهی خود خارج شدهاند هم شرکتهای در حال رشد را تأسیس میکنند.
در بهترین حالت ایدهی تجاری قابل برداشت است، یعنی وقتی که محصول یا خدمات برای اولین بار تولید شدهاند، میتوان آن را بدون هیچ هزینهی اضافهای به بقیهی دنیا فروخت. فیسبوک و دراپباکس مثالهایی از تجارتهای قابل برداشت هستند.
حوزههای تجاری معمول تهیهی نرمافزار، برنامهی گوشیهای هوشمند و تبلت، شرکتهای ارتباطی و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی، هوش تجاری و موارد مشابه هستند.
کسب دانش جدید
کارآفرین در حال رشد وقتی با مشکلی برخورد میکند به دنبال دلیل آن میرود و بعد به جستجوی راهحل میپردازد. او اینترنت و کتابهای مرجع را جستجو میکند، یا افرادی را پیدا میکند که در آن زمینهی بهخصوص متخصص هستند.
این فرد دورههای بلند مدت را نمیپسندد و یک سمینار سه ساعته با موضوع تخصصی برای او بهتر است. “مختصر و مفید و پیش به سوی چالش بعدی” شعار او خواهد بود.
نوآوری
کارآفرین در حال رشد به سوی پیشرفت میرود، پس اگر حس کند که محیط و مشتریان عقیده و الگوی خرید خود را تغییر میدهند، فورا شروع به تطبیق یا تغییر دادن تجارت میکند تا بتواند نیازهای جدید را برآورده سازد.
تجربهی مشاوره
کارآفرین در حال رشد معمولا برنامهای تجاری با جزئیات خیلی بالایی دارد، و محصولی که میخواهد تولید کند را دقیقا توصیف میکند.
او تحقیقاتی در رابطه با بخش مشتریان و توصیف بازار انجام داده است ولی بیشتر اطلاعات آنها براساس آمار و سایر اطلاعات به دست آمده از منابع ثانویه است.
تعداد کمی از این کارآفرینان ارتباط مستقیمی با مشتریان دارند، یا دانش کمی درمورد بازار و نیازهای آن از شغلهای قبلی خود به دست آوردهاند.
این افراد بودجههای مختلفی را تهیه میکنند و برنامهریزی را از سه سال جلوتر انجام میدهند. اما این ارقام معمولا بر اساس فرضیات آماده میشوند. بزرگترین ضعف کارآفرین در حال رشد معمولا کمبود دانش و ارزیابی واقعگرایانه از اندازهی بازار، مشتریان و زمان رخنه به بازار است.
بنابراین باید تلاش کنید تا دادههایی دست اول درمورد بازار داشته باشید. باید با تُجاری صحبت کنید که درمورد بخش مشتریان و خود مشتریان آگاهی دارند. وقتی تعداد مشتریان را تخمین زدید، میتوانید برنامههای گسترش را کاهش داده یا کنسل کنید.
یکی دیگر از مشکلات بسیاری از کارآفرینان در حال رشد این است که نمیتوانند دیدی کلی داشته باشند، یعنی نمیتوانند در کنار محصول خود به همهی شرکت هم فکر کنند.
طرح تجاری، یکی دیگر از مشکلاتی است که باید مورد بررسی قرار دهید، طرح تجاری یعنی: شرکت چطور درآمدزایی میکند؟
مشاور برای ارائهی مشاوره به کارآفرین در حال رشد باید بیشتر روی بازار و مشتریان تمرکز داشته باشد تا روی محصول.
۳. کارآفرین پروژه محور
شخصیت
کارآفرین پروژه محور اساسا در یکی از رشتههای علوم انسانی تحصیل کرده و تخصص دارد. شاید در رشتههای هنر و روانشناسی لیسانس یا فوقلیسانس دارد، هنرپیشهای است که در کار تئاتر تجربه دارد، ماماست و به مادران کمک میکند تا برای تولد اولین نوزاد خود آماده شوند یا طراح گرافیک است.
شرکت معمولا روی این تمرکز دارد که چه چیزی برای افراد جالب است، به مؤسس شرکت فرصت کار کردن و رشد کردن میدهد، و به روشهایی عمل میکند که از نظر اخلاقی صحیح هستند.
اگر کارآفرین پروژه محور یک کار خسته کننده و معمولی را پیدا کند که شامل موارد مورد علاقهاش میشود احتمالا آن را میپذیرد، ولی چنین شغلی اغلب وجود ندارد.
انگیزهی او برای شروع یک کار جدید ممکن است نارضایتی از شرایطی باشد که کارفرمای او برای مشتریان و مراجعان ایجاد کرده است و این کارآفرین میخواهد شرایط را بهتر کند. یا اینکه اخیرا بیکار شده است و میخواهد ببیند آیا میتواند بالاخره به رؤیایش برسد و با استفاده از دانش و تخصص خود پول به دست آورد.
کارآفرین پروژه محور معمولا خود را تاجر نمیبیند، بلکه فکر میکند کسی است که فقط به روشهایی به غیر از کارمندی کسب درآمد میکند. کارآفرین پروژه محور اصلا قصد ندارد کسی را استخدام کند، بلکه ترجیح میدهد با افراد قراردادی مختلفی کار کند.
این افراد ممکن است چند فرزند، همسر و سرگرمیهایی داشته باشند که از اهمیت زیادی در زندگی آنها برخوردار است.
شرکت
وقتی کارآفرین پروژه محور با مشاور ملاقات میکند، معمولا خودش هم نمیداند چه چیزی را میخواهد بفروشد. آنها معمولا ایدهها و مفاهیمی را در ذهن دارند که خیلی مشخص نیست. برای همین هم سخت است که اصل شرکت را دریابیم، ولی غیر ممکن نیست.
برای این نوع کارآفرین به دست آوردن سود خوب اهمیت زیادی ندارد. مهمترین مسئله این است که ایده یا خدماتی که این کارآفرین ارائه میدهد از بهترین کیفیت برخوردار باشد.
شرکتهای این گروه معمولا دارالترجمه، طراح ایده، مشاور برگزاری نمایشگاه، مدیر اجرای مراسم، طراح گرافیک، مؤلف، ارتباط هنری، طراحی داخلی هنری، روانشناس، فیلمساز، طراح پارچه، طراح نور مجسمه، ویراستار و غیره هستند.
کسب دانش جدید
کارآفرین پروژه محور در حرفهی خود کاملا حرفهای است، و در جریان آخرین پیشرفتها در این حوزه قرار دارد.
برای این افراد حالت ایدهآل این است که بیشتر روی پیشرفت شخصی و حرفهای تمرکز کنند تا کسب درآمد برای شرکت.
آنها دوست دارند دانش تجاری را از طریق شرکت در کلاسهای مختلف به دست بیاورند و در استفاده از اینترنت ماهر هستند. هرچه کلاسهایی که شرکت میکنند بیشتر باشد بهتر است. برای آنها اینترنت جایی است که از آن دانش واقعی را به دست میآورند، ولی اینترنت به تنهایی کافی نیست. مربی و مشاور داشتن خوب است و میتوان آن را با هر کسی انجام داد که درک سازندهای از مسائل داشته باشد.
نوآوری
این افراد موقع همکاری با کسانی که مثل خودشان فکر میکنند، از مشکلاتشان صحبت میکنند.
اگر مشتری و محیط اطراف چیز متفاوتی میخواهد، میتواند عملکرد خود را تا حدودی تغییر دهد، ولی تغییر کامل برای آنها مانند خیانت به اخلاقیات است.
تجربهی مشاوره
کارآفرین پروژه محور معمولا خدمات گستردهای را ارائه میدهد. مثلا: “مشاور در چین” یا “مشاورهی ترکیبی”.
معمولا برای این کارآفرین توضیح اینکه دقیقا چه خدماتی را ارائه میدهد یا مشتریان او چه کسانی هستند، کار بسیار دشواری است. بنابراین باید زمان زیادی را برای این بگذرانید که این ایده را اصلاح و تبدیل به یک برنامهی تجاری قابل اجرا کنید. مشاور باید به او کمک کند تا در مدت کوتاهی طرح خود را توجیه کند.
اگرچه ممکن است سخت باشد، ولی میتوان ایدهی تجاری را پیدا کرد. شما با افراد حرفهای و باهوشی سر و کار دارید که در تجارت تازهکار هستند. باهم میتوانید روش کار مناسب را پیدا کنید.
آماده کردن بودجه معمولا نسبتا ساده است، چون هزینهها کم و واقعا قابل پیشبینی هستند. درآمد حاصل از فروش معمولا بالاست، بنابراین کارآفرین پروژه محور مجبور نیست تا برای کسب درآمد مورد نظر خود، فروش سالیانهی بالایی داشته باشد.
به علاوه، معمولا این پروژههای جدید سرمایهی زیادی نیاز ندارند. ابزار آنها برای تولید محصول “دانش و تجربه” و یک کامپیوتر است. کارآفرین پروژه محور همهی اینها را دارد.
اگر خدمات ارائه شده از نظر تجاری بهصرفه هستند، مشاور باید کارآفرین را تشویق کند که برای پیشرفت شرکت به سمت سودآوری بالاتر برود.
۴. کارآفرین سبک زندگی
شخصیت
کارآفرین سبک زندگی احتمالا زن میانسالی است که در این برهه از زندگی کشف کرده است که شناختی از زندگی دارد و میتواند خلاق باشد.
ممکن است در گذشته معلم، کارگردان هنری یا منشی بوده باشد.
فرزندان او بزرگ شدهاند و حالا وقت دارد علاوه بر فرزندان و شغل، به جنبههای دیگر زندگی خود بپردازد.
کارآفرین سبک زندگی علاقهی زیادی دارد که تجارت بخشی از زندگی او باشد، چون که این تجارت نشان دهندهی جنبهی جدیدی از شخصیت اوست.
این تجارت مهمترین بخش زندگی او نیست، هنوز هم فرزندان و زندگی شخصی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند.
و ندرتا اتفاق میافتد که این کارآفرین به درآمد تجارت خود نیاز داشته باشد.
کارآفرین سبک زندگی اغلب تحصیلات بالایی دارد، ولی از این تحصیلات برای فعالیتهای تجاری استفاده نمیکند. او دانش مورد نیاز برای شروع این تجارت را معمولا از طریق آموزش نیمهوقت یا دورههای آخر هفته به دست میآورد.
گروه بهخصوصی از کارآفرینان سبک زندگی در آمریکا “مادران شاغل” نامیده میشوند. اما این نوع معمولا تجارتهای سنتی یا پروژه محور را شروع میکنند، و هدف آنها شروع یک تجارت، تمرکز روی خانواده و همزمان داشتن یک زندگی جالب است.
درآمد مادران شاغل میتواند کمکی برای درآمد خانوادگی باشد.
کارآفرین سبک زندگی معمولا خانم است.
شرکت
کارآفرین سبک زندگی نمیتواند از تحصیلات خود برای شروع تجارت استفاده کند، و احتمالا تجربه ی زیادی هم ندارد. او کارش را برای “عشق به کار” انجام میدهد.
او کاری میکند که اعتقاد دارد باعث لذت سایر افراد میشود و چه بهتر که بتواند از آن پول هم در بیاورد.
کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشندهی آلوئهورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، کتابهای کودکان بنویسد، هنر درمانی و مشاوره انجام دهد یا روانسنجی کند.
مادر شاغل آمریکایی احتمالا یک فروشگاه اینترنتی باز میکند، مربی شخصی میشود، نسخهبرداری پزشکی انجام میدهد و یا دستیار مجازی برای شرکتهای کوچک میشود.
کسب دانش جدید
کارآفرین سبک زندگی به کلاس یا جلساتی میرود که فرصت مصاحبت با کارآفرینانی که وضعیت مشابه به او را دارند، فراهم کند.
برای کارآفرین سبک زندگی اهمیت زیادی دارد که تا حد ممکن دانش کسب کند و در انجمنهای آنلاین شرکت کند تا بتواند درمورد خدمات و محصولاتی که میفروشد صحبت کند.
او دانش تجاری خود را از اینترنت و با صحبت کردن با صاحبان شرکتهای کوچک به دست میآورد. او ممکن است در دورههای رایگان کارآفرینی شرکت کند، ولی توسعهی بخش تجاری شرکت برایش اهمیت چندانی ندارد.
مادر شاغل دقیقتر به دنبال کلاسهای تجارت و مشاوران تجاری حرفهای میگردد، چون که هدف او درآمدزایی از شرکت است.
نوآوری
توسعهی خدمات و محصولات شرکت با همکاری شرکتهای مشابه انجام میشود. مشتریان و سایر افراد در این بحث شرکت داده نمیشوند.
کارآفرین سبک زندگی دوست دارد محصولات یا خدمات خود را بهبود ببخشد و در دورهها و جلسههایی شرکت کند که به او درک بهتری از این خدمات میدهند. برای او فرقی ندارد که این بهبود بخشیدن تأثیری در توسعهی اقتصادی شرکت دارد یا نه.
مادر شاغل به بازار نگاه میکند و طبق آن خود را تغییر میدهد.
تجربهی مشاوره
خیلی از کارآفرینان سبک زندگی درمورد محصولات و خدمات خود بسیار مشتاق هستند و اعتقاد دارند که اطرافیان آنها هم باید هیجان زده باشند.
خیلی از افراد به این موضوع علاقمند هستند ولی تعداد کمی از آنها حاضرند پولی بابت آن بپردازند. شاید به خاطر اینکه بازار سیاهی برای این خدمات وجود دارد یا این خدمات به صورت رایگان هم انجام میشوند. این مسئله در مورد خدمات مربوط به درمانهای گیاهی نیز به طور خاصی صدق میکند، چرا که خیلی از افراد در خانه هم میتوانند این کار را انجام دهند.
به عنوان مشاور ممکن است سخت باشد که تجارتی با درآمد قابل قبول برای این نوع از کارآفرینان آغاز کنید. ولی مسئلهی اصلی این نیست، مشاور باید این مسئله را قبول کند و به کارآفرین کمک کند تا با توجه به موانعی که در زندگی شخصی دارد موفق شود.
کارآفرینان سبک زندگی ممکن است مجبور شوند تا درآمد دومی نیز داشته باشند و کار در شرکت را به عنوان کاری جانبی در پیش بگیرند.
مادران شاغل اعتقاد دارند که در کنار خانواده بودن و همزمان کسب درآمد کردن هدف اصلی است، بنابراین توصیهای که به آنها میدهیم باید همزمان با تمرکز بر روی سودرسانی، به حفظ محیط صمیمی خانواده هم توجه داشته باشد.
منبع سایت چطور